رحمی بکن بر خوشه چینی

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی حرف آور،حضرت امیرالمومنین، آن امیر بی رقیب دنیای دل انگیر سخن که گفتار سراسر حکمت آمیزش برای همیشه ی تاریخ ،چراغ راه امیران است در فرازی از نامه ی ارزشمند خود به فرماندار مصر تاکید می کند : ” یا مالک ! …سنتهای نیکویی را که بزرگان امت به آن […]

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی حرف آور،حضرت امیرالمومنین، آن امیر بی رقیب دنیای دل انگیر سخن که گفتار سراسر حکمت آمیزش برای همیشه ی تاریخ ،چراغ راه امیران است در فرازی از نامه ی ارزشمند خود به فرماندار مصر تاکید می کند :

” یا مالک !
…سنتهای نیکویی را که بزرگان امت به آن عمل کرده‌اند ، پاس دار. هیچگاه سنتی میاور که به سنت‌های نیکوی گذشته زیانی برساند، آنگاه پاداش نیک، بهره ی کسانی خواهد بود که آن سنت‌های نیکو را بنا نهاده‌اند و گناه بر تو خواهد ماند که آنها را شکسته‌ای…”

پیشینیان ما سنت و روز نیکویی را برای ما به یادگار نهاده اند که با روزشماری معین و دقیق ، در مناسب ترین زمان از حرکت انتقالی سیاره ی خاکی به دور خورشید، آغاز سال جدیدی را به ما نوید می دهد. دیگر در آن از زمختی زمستان خبری نیست و آنهمه ناز و تنعم که خزان می فرمود، عاقبت در قدم باد بهار به آخر می رسد.
با تمام حوادث تلخ و شیرینی که سال کهنه برای ما داشت، روزهای آنرا پشت سر می نهیم و به سوی باغ و گلشن می رویم ،تو نمی آیی، میا ،ما می رویم و در پی او همچو دامن می رویم …

روزها هم گر رفت، گو رو باک نیست
تو بمان ای آنکه جز تو پاک نیست

لیکن حساب و کتاب اعمال آن روزها و سالها با ما نیست و تو مپندار،که بدگو رفت و جان برد، حسابش با کرام الکاتبین است.
شاید گاهی می توانستیم بهتر عمل کنیم و طربسرای محبت را به گونه ی بهتری معمور کنیم.کردیم یا نکردیم،یکسال دیگر نیز گذشت.

اکنون تمام آلام گذشته را پشت سر می نهیم و به رسم دیرینه ی خود، با هزاران امید و آرزو، به استقبال بهار میرویم که سرشار از زیبایی و سرزندگیست. به استقبال شادی بهاری و نوروز می رویم. ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی، از این باد ار مدد خواهی، چراغ دل بر افروزی .

به همان اندازه که یک حزن معنوی، جایگاه والایی، درون انسان های متعالی دارد، یک شادی معنوی هم می تواند همان جایگاه را داشته باشد . اما زمانی این شادی، واقعیست که با همگان قسمت شود. شادی های درون پستوها و دور از چشم فقرا ،شادی نیست ،یک اندوه بزک کرده است .
آفتاب و طبیعتی که چنین سخاوتمندانه، شادی بهاری خود را با ما قسمت می کند، چرا ما نکنیم و به روی همدیگر نخندیم و دست هم را نگیریم ؟!

بهتر است از طبیعت ،درس گیریم و چو غلام آفتابیم هم از آفتاب گوییم ،نه شَبیم نه شب پَرَستیم که حدیث خواب گوییم.
درعمارتهای اغنیای بیخبر از فقرا ، خبری نیست. خوب است که آنرا رها کنیم و به قدم، چو آفتابی به خرابه‌ها بتابیم و همنوعان چشم انتظار دیگری را در شادیهای خود شریک سازیم.
خیلی ها هستند که به زبان پیدا و نهان با ما می گویند، که خوش خرامان می روی، ای جان من، بی من مرو….
شادی واقعی اینست که بی آنها نرویم. همین است که رحمی کنیم برخوشه چینی.
در غیراینصورت.نه از حضور درس خلوت، نتیجه ای حاصل خواهیم کرد و نه از نقش نگینی، نه از انبان ثروت و نه از علم الیقینی.اینها همه دامیست که آدم صفت از روضه ی رضوان بدر آییم. شاید هم تا سالی دیگر ، دگر باره، به آبی فلکی دست نگیرد ،گر تشنه لب از چشمه ی حیوان بدر آییم !
تا نگاه نوعدوستانه و همدلانه ی ما، جایگزین نگاه کم بینانه و متبخترانه به همنوعانمان نشود سامانی در احوال ما حاصل نخواهد شد.

“… یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَال ِ…”

سال نو بر همگان مبارکباد .

انتهای پیام/