گرگ و میش سهمیهبندی بنزین؛ صفهایی طولانی در شبی که صرفا به واسطه گمانهزنیها شب آخر بنزین ۱۰۰۰ تومانی تلقی شد!
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری حرف آور، مهدی جهاندیده/ در ساعاتی که هنوز سایه ابهام بر سهمیهبندی بنزین، سنگینی قابل ملاحظهای داشت؛ صاحبان خودروها برای ذخیرهسازی چند لیتر سوختِ بیشتر به پمپ بنزینها هجوم آوردند.
برخی نقل قولها از ۱۲اردیبهشت به عنوان شب آغازین برای اعمال سهمیهبندی حکایت داشت و همین گمانهزنیها برای کشاندن صاحبان خودروها از هر طبقه اقتصادی به جلوی پمب بنزینها کفایت میکرد.
در اینکه عزم دولت برای سهمیهبندی بنزین جدیتر از پیش شده است، شکی نیست. اما چرا در مقطعی که هنوز همه چیز برای سهمیهبندی در شرایط گرگ و میش قرار داد، مردم به پمپ بنزینها هجوم میآوردند؟
داستان سهمیهبندی بنزین از دولت مهرورز شروع شد و به واسطه آن از ساعت صفر ششمین روز تابستان ۸۶، کارت سوخت به اوراق هویتی خودروها افزوده شد.
بنزین در دولت محمود احمدینژاد افزایشی شوکگونه داشت؛ و هر بار که اعلام شد قیمت بنزین از فلان روز گران میشود، از چند روز پیشتر مردم برای ذخیرهسازی سوخت به صف شدند. بعدتر با تک نرخی شدن بنزین کارت سوخت خودروها عملا از دور خارج شد؛ تا اینکه از سال گذشته زمزمههای بازگشت آن شدت و قوت بیشتری به خود گرفت. در اوایل اردیبهشت ماه سالجاری برخی رسانهها از نهایی شدن این تصمیم و تصویب قیمت سهمیهای ۱۰۰۰ تومان و آزاد ۲۵۰۰ تومان برای بنزین خبر دادند.
اما بیژن زنگنه سهمیهبندی بنزین را یک «دروغ» نامید. با رد این موضوع از سوی وزیر نفت این احتمال میرود که شاید متولیان امر با توجه به برخی ملاحظات، اجرای این طرح را به تعویق انداختهاند.
تکذیبیه زنگنه در هیاهوی خبرسازی برخی رسانههای اصولگرا که با انتشار خبر«بنزین از پنج شنبه شب سهمیهبندی میشود» دیده نشد و صاحبان خودرو در شبی که گمان میبردند؛ شب آخر بنزین ۱۰۰۰ تومانی باشد، در پمب بنزینها به صف شدند.
نیم نگاهی به رویدادهای مشابه سهمیهبندی بنزین در یک دهه گذشته روایت میکند که هجوم برای تهیه سوخت به نرخ روز، امری غیرعادی نیست. بدیهی است که صاحبان خودرو از هر طبقه اقتصادی هم که باشند، چند هزار تومان را یک صرفهجویی در دخل و خرج خود تلقی میکنند.
البته در «شب زندهداری برای ذخیرهسازی بنزین» فقیر و غنی برای پر کردن باک خودرو به یک شیوه رفتار میکنند. پرسش اینجاست که چرا طبقهای از مردم با وجود بینیازی مالی باز هم تمایل دارند برای مابهالتفاوتی مختصر، ساعتها در صف بمانند؟
یک مکث کوتاه در رفتارهایشان نشان میدهد که صف بنزین بیش از آنکه در راستای یک مزیت اقتصادی شکل گرفته باشد، بیشتر مبتنی بر کاراکتر«لجبازی عاقلانه» شکل گرفته است. اما اینکه در چنین مواردی مردم را صرفا مقصر بدانیم و آنها را به نقصان فرهنگ در واکنشها متهم کنیم، بیانصافی و یکسونگری است.
در کنار این موضوع، سردرگمی در فرجام سهمیهبندی بنزین موجی از اضطراب را توامان با احساسی ناخوشایند میآفریند و به نظر میرسد تا روزی که تکلیف داستان بنزین روشن نشود، باز این روند ادامه خواهد داشت. دلیل دست دست کردن متولیان سوخت در این امر تا حدودی معماگونه شده است.
همین رفتار غیراصولی و «آلارم بی رحمانه برای سنجش افکار عمومی» به نوعی بحران اعتماد را نیز دامن میزند. تجربه اینگونه آلارم دهیها در مواردی چون داستان دلار یا صادارت پیاز این پرسش را مطرح میکند که آیا با اینگونه رفتارها؛ مردم به سیاستهای اقتصادی بیاعتمادی پیدا نمیکند؟ ایراد را در کارگزار باید جست یا سیاستگذار؟
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰