یادداشت؛

ناگورنو قره‌باغ؛ از تهدید جنگ تا فرصت بازسازی

بازسازی مناطق آزادشده در سرتیتر اخبار منطقه قرار گرفته است. فرصتی که از دل تهدیدِ جنگ برآمده و کشورهای منطقه را به رقابتی نامحسوس در عرصه دیپلماسی اقتصادی کشانده است.

 سید مصطفی جمشیدی؛  حرف آور: فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در آخرین دهه قرن بیستم معادلات سیاسی-اجتماعی را در چهار گوشه جهان دستخوش تغییر کرد. با نواخته شدن سوت پایان جنگ سرد، چشم دنیا به ۱۵ جمهوری جدید روشن شد و فرانسیس فوکویاما خبر از «پایان تاریخ» داد. در این گیر و دار و در حالی که جهان با انفجار اخبار در جای جای این شورای پهناور و از هم گسیخته مواجه بود، فاجعه‌ای در مرز ارمنستان و آذربایجان شکل ‌می‌گرفت.

داشناک‌های ارمنی فرصت را غنیمت شمرده و اقدام به اشغال ۲۰ درصد از خاک جمهوری آذربایجان کرده بودند تا به خیال خود بخشی از رویای ارمنستان بزرگشان را محقق کنند. آن‌ها تاریخ ناگورنو قره‌باغ را در این برهه حساس با خون نوشتند و ضمن آواره‌کردن صدها هزار آذربایجانی از خانه و کاشانه‌شان، بحران، ناامنی و تنش را میهمان منطقه ژئوپلیتیکی قفقاز کردند.

جمهوری تازه شکل گرفته آذربایجان توان بازپس‌گیری مناطق اشغالی را نداشت و طرف ارمنی هم از فتوحات خود سرمست بود. لذا طرفین رغبتی به ادامه درگیری نداشتند. در نتیجه در سال ۱۹۹۴ و در شهر بیشکک قرقیزستان پای توافق آتش‌بس را امضا کردند اما همگان به پایداری این توافق مشکوک بودند و می‌دانستند زخم قره‌باغ دیر یا زود دوباره سر باز خواهد کرد.

سازمان امنیت و همکاری اروپا در این مقطع گروهی موسوم به مینسک برای حل و فصل صلح‌آمیز تنش میان آذربایجان و ارمنستان ایجاد کرد. آذربایجان بعد از چند سال مذاکره فرسایشی فهمید که از این کارزار آبی برایش گرم نخواهد شد و برای خاتمه دادن به اشغال باید داستان را از همان جایی که قطع شده ادامه دهد تا به پایان مورد نظرش برسد.

علی‌رغم نقض جسته و گریخته آتش‌بس در سه دهه اخیر، جنگ ۴۵ روزه‌ای که در آغازین روزهای پاییز امسال در گرفت با موفقیت جمهوری آذربایجان در بازپس‌گیری مناطق اشغالی و حصول توافقی جدید همراه شد تا این کشور ضمن احیای غرورش ارمنستان را وارد بحرانی عمیق کند.

با فروکش کردن شعله‌های جنگ در ناگورنو قره‌باغ و رهایی منطقه از سه دهه اشغال خانمان‌سوز، در مقطعی تاریخی قرار داریم. سایه ناامنی از قره‌باغ رخت بر بسته و این مهم نویدبخش برقراری صلح پایدار در منطقه است. در این شرایط، بازسازی مناطق آزادشده در سرتیتر اخبار منطقه قرار گرفته است. فرصتی که از دل تهدیدِ جنگ برآمده و کشورهای منطقه را به رقابتی نامحسوس در عرصه دیپلماسی اقتصادی کشانده است.

کارنامه دولت‌های مختلف جمهوری اسلامی در این عرصه چندان روشن به نظر نمی‌رسد. علی‌رغم حمایت‌های موثر ایران از کشورهایی نظیر عراق و سوریه در عرصه‌های سیاسی و امنیتی، در بحث بازسازی این کشورها که بر محور دیپلماسی اقتصادی استوار است، آنچنان که باید و شاید ظاهر نشده و در برخی موارد عرصه را به کشورهایی همچون روسیه و ترکیه واگذار کرده است.

در خصوص قره‌باغ و در عرصه سیاسی، تحولات اخیر با چراغ سبز جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت. در عالی‌ترین نمونه رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی ۱۷ ربیع الاول‌شان قره‌باغ کوهستانی را متعلق به آذربایجان دانسته‌ و فرمودند: «می‌بایست تمامی اراضی اشغالی تخلیه شده و تحویل جمهوری آذربایجان شود». حمایت جمهوری اسلامی ایران از آزادسازی مناطق اشغالی جمهوری آذربایجان و تقویت موضع این کشور، فضایی مناسب جهت حضور موثر پیمانکاران و فعالان اقتصادی ایرانی در قره‌باغ فراهم آورده است. دولت روحانی و دستگاه دیپلماسی کشور به طور خاص، باید با آسیب‌شناسی دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی در روابط پیشین خود با کشورهای همسایه، سنگ بنای مناسبی را برای تحکیم روابط تجاری و اقتصادی ایران و جمهوری آذربایجان بگذارد.

دولت جمهوری آذربایجان با هدف رفع غبار جنگ از مناطق آزاد شده از هر نوع همکاری همسایگان و متحدانش استقبال کرده است. مشارکت موثر بخش‌های خصوصی و دولتی ایران در بازسازی قره‌باغ می‌تواند سبب کمک به رونق تولید در صنایع مختلف از حوزه ساخت‌وساز تا انرژی شود. بدیهی است هرگونه تعلل نتیجه‌ای جز واگذار کردن این فرصت به رقبا در پی نخواهد داشت.

در سطح داخلی و درحالی که استان‌های آذربایجان شرقی و غربی با اشتیاقی به مراتب بالاتر جهت مشارکت در بازسازی قره‌باغ اعلام آمادگی کرده‌اند، نمایندگان و مسئولین ارشد استان اردبیل در معرض آزمونی بزرگ قرار دارند. آیا اردبیل به عنوان استانی که چند صد کیلومتر مرز با کشور جمهوری آذربایجان و مناطق آزاد شده‌اش دارد خواهد توانست به نحو مطلوب از این فرصت تاریخی بهره‌مند شود؟