با‌سواد شوید تا گول رسانه را نخورید!

هنگامی که صحبت از جنگ نرم به میان می آید، آنچه بیش از هر چیز مهم به نظر می رسد نحوه برخورد و نیز ارائه راهکارهای مناسب در این باره است که معمولا در سه دسته مسئولان، پیام سازان و مخاطبان مورد توجه قرار می گیرد.

بهنام صحرانورد؛ حرف آور: هنگامی که صحبت از جنگ نرم به میان می آید، آنچه بیش از هر چیز مهم به نظر می رسد نحوه برخورد و نیز ارائه راهکارهای مناسب در این باره است که معمولا در سه دسته مسئولان، پیام سازان و مخاطبان مورد توجه قرار می گیرد؛

اما بحث جدی در حوزه مخاطبان بیش از هر چیز به مقوله سواد رسانه ای مربوط می شود که عمری حدود چهل سال در جهان داشته و در کشور ما نیز عمر کوتاه حدود دو دهه را سپری می کند.

«سواد رسانه‌ای» یکی از مباحث جذاب در حوزه ارتباطات است که به عنوان یک اندیشه کلیدی مطرح بوده و در نتیجه آن، افراد به صورتی فعال به سراغ «رسانه ها» رفته و سعی می کنند معنای پیام هایی که با آنها مواجه می شوند را تعبیر و تفسیر کنند.

در واقع امروز قرار گرفتن افراد در انتهای مسیر رسانه ها به عنوان دریافت کنندگان پیام، پایان یافته و آنها باید در فرآیند ارتباط، شرکای فعالی باشند.

هدف اصلی «سواد رسانه‌ای» نیز در همین راستا و شامل هوشیار کردن، اختیاربخشی و آزادسازی «مخاطب» است. گرچه متاسفانه خواست اغلب افراد برخورد یکسویه، انفعالی و غیر هدفمند با رسانه هاست؛ اما سواد رسانه‌ای به افراد کمک می کند رسانه ها و تولیدات رسانه ای را شناسایی و از یکدیگر تفکیک و حتی ارتباطات اجتماعی سالم‌تری با رسانه ها داشته باشند.

علاوه بر این گسترش مباحث سواد رسانه‌ای با تقویت ساختارهای دموکراتیک جامعه، به شهروندان این توانایی را می دهد که به مشروع سازی گزینه های سالم تر در رسانه کمک نمایند؛ چرا که یک شهروند فعال و باسواد می تواند در جهت ایجاد تغییرات اجتماعی مثبت، فعالیت کند و عکس العمل خود را در برابر رسانه ها اعلام کرده و تنها بیننده صرف نباشد.

بطور نمونه، داشتن «سواد رسانه‌ای» به افراد کمک می کند در هنگام تماشای یک فیلم، به تجزیه و تحلیل آن پرداخته و اجازه ندهند فیلم آنها را به سمت و سوی تحلیلی خاص برده و به استحاله دچار سازد.

فرد باسواد رسانه‌ای با شناسایی مولفه های تصویری فیلم، چینش موضوعی آن و اینکه چگونه روایتی را در پیش گرفته و در ورای این روایت به دنبال چیست، نمادها، استعاره ها و نشانه های فیلم را یافته و به تفسیر آنها می پردازد؛ چرا که به واقع این گونه دیدن است که ارزش دارد. گاه برای تولید یک فیلم ماه ها و سالها وقت و اندیشه صرف می شود و گاهی ما قصد داریم تنها طی دو یا سه ساعت آن را تماشا کنیم و نتیجه گیری درست هم داشته باشیم که این امر قطعا بدون داشتن سواد لازم آن امکانپذیر نیست.

گرچه علت عمده برجسته شدن «سواد رسانه‌ای» در برخی کشورها، مصون شدن مخاطبان در مقابل تبلیغات تجاری و گاه خشونت و نیز برخی مضامین مضر دیگر بود، اما به تدریج و در راستای حمایت از مخاطبان جایگاه خود را در محافل علمی نیز پیدا کرد و حتی در برخی از این کشورها به عنوان یک ماده درسی در مدارس به رسمیت شناخته شده است.

«سواد رسانه‌ای» به ما گوشزد می کند از اندیشه های سطحی و محدودنگر فاصله گرفته و به سمت اندیشه های عمقی حرکت کنیم و با تفکری منتقدانه به انتخاب های رسانه‌ای بپردازیم و در یک کلام، به راحتی افسار اندیشه مان را به دست رسانه ها نسپاریم.