شعار دفاع مقدس در قطعنامه ۵۹۸ تامین شده بود

پایگاه خبری تحلیلی حرف آور، گروه فرهنگ و ادب_ الناز رحمت نژاد: شورای امنیت از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ که عراق به ایران تجاوز نمود، تا پایان سال ۱۳۶۹ مجموعاً ۱۴ قطعنامه و ۱۵ بیانیه صادر نمود که قطعنامه ۵۹۸ به عنوان هشتمین قطعنامه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در بخشی از قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت، […]

پایگاه خبری تحلیلی حرف آور، گروه فرهنگ و ادب_ الناز رحمت نژاد: شورای امنیت از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ که عراق به ایران تجاوز نمود، تا پایان سال ۱۳۶۹ مجموعاً ۱۴ قطعنامه و ۱۵ بیانیه صادر نمود که قطعنامه ۵۹۸ به عنوان هشتمین قطعنامه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

در بخشی از قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت، از طرفین درگیر درخواست شده بود که: «فوراً در جنگ آتش بس اعلام کرده و آن را رعایت نمایند، نیروهای مسلح خود را تا پشت مرزهای شناخته شده بین المللی به عقب بکشند و اسرای جنگی را آزاد کنند.»

دولت جمهوری اسلامی ایران که به دلیل بعضی ضعف‌ها و نقایص قطعنامه به مدت یک سال آن را نپذیرفت، پس از حمله عمدی ناو جنگی امریکایی وینسنس، به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران بر فراز خلیج فارس که ۲۹۰ مسافر آن شامل ده‌ها زن و کودک به شهادت رسیدند و بمباران شیمایی صدام در داخل عراق که منجر به قتل عام صدها هزار تن از مردم شد، مسئولان و کارشناسان مصلحت را در پذیرش قطعنامه دانستند. بنابراین، جمهوری اسلامی ایران در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ رسماً به دکوئه یار، دبیرکل سازمان ملل متحد اطلاع داد که به منظور جلوگیری از کشتار و برقراری عدالت و استقرار صلح در منطقه و جهان، قطعنامه ۵۹۸ را می‌پذیرد.

همزمان با سالروز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به بیان نکاتی درباره این قطعنامه از جمله بیان ویژگی‌ها، وجوه تفاوت آن با قطعنامه‌های پیشین، موضع دو کشور درگیر در قبال صدور قطعنامه و اقدامات بین المللی در قبال موضع‌گیری ایران و نهایتاً پذیرش و دلایل پذیرش آن از سوی ایران پرداخته‌ایم که مشروح این گزارش در ادامه می‌آید؛

ویژگی‌های قطعنامه ۵۹۸

اولین نکته قابل ذکر درباره قطعنامه، لحن آمرانه و قاطع این قطعنامه می‌باشد که آن را از قطعنامه‌های قبلی که عموماً جنبه توصیه‌ای داشتند متمایز می‌سازد. نکته دوم این است که شورای امنیت برای اولین‌بار و پس از آنکه قریب هفت سال از جنگ می‌گذشت، تشخیص داد که در جنگ عراق و ایران نقض صلح وجود دارد و به همین جهت صریحاً اعلام داشت که بر طبق مواد ۳۹ و ۴۱ منشور ملل متحد عمل می‌کند. شورا در بند ۶ برای اولین‌بار نظر ایران را قبول کرد و از دبیرکل خواست، هیئت بی‌طرفی را با مشورت ایران و عراق برای تحقیق درباره مسئولیت درگیری تعیین کند. بند ۷ قطعنامه نیز در جهت تأمین نظر ایران برای دریافت خسارات جنگ است. قطعنامه مذکور تنها قطعنامه‌ای است که در طول هشت سال جنگ، پنج عضو دائمی شورای امنیت ماه‌ها تشکیل جلسه دادند تا درباره تهیه متن پیش‌نویس آن توافق کنند.

مواضع دو کشور

مواضع دو کشور درگیر در ارتباط با قطعنامه به شرح ذیل می‌باشد:

ایران

ایران در قبال قطعنامه ۵۹۸ در وهله اول با غیر عادلانه خواندن آن و خطاب قرار دادن شورای امینت به عدول از وظیفه اصلی خویش، یعنی حفظ صلح و امنیت جهانی موضعی مبهم و غیر شفاف گرفت که نه آن را رد می‌کرد و نه تأیید. ایران معتقد بود که آتش‌بس باید پس از اعلام متجاوز بودن عراق برقرار شود. در این ارتباط می‌توان به سخنان رئیس وقت مجلس شورای اسلامی یعنی هاشمی رفسنجانی اشاره کرد که در این باره می‌گوید: «… جمهوری اسلامی ایران، قطعنامه ۵۹۸ را به طور کلی رد نکرده است، چون در آن جای بحث می‌بیند. توقع دیگران این است که ما قطعنامه را کلاً رد کنیم یا بپذیریم. نکته منفی آن این است که می‌گوید به محض شروع مذاکره و پیش از شناسایی متجاوز و محاکمه آن، آتش‌بس اعلام شود و ما این بند را قبول نداریم… ما می‌گوییم اول متجاوز معرفی شود و بعد راه برای حل مسائل جدی هموار خواهد شد…»

عراق

در ۲۲ ژوئیه ۱۹۸۷ به دستور رئیس جمهوری عراق، اجلاس مشترک فرماندهی تشکیل شد که طی آن قطعنامه مورد پذیرش و استقبال قرار گرفت و آمادگی عراق برای همکاری با دبیرکل و شورای امنیت در جهت اجرای آن و نیل به حل جامع، عادلانه، پایدار و شرافتمندانه منازعه اعلام، و در این جلسه قرار شد مواضع مذکور توسط وزیر خارجه عراق به دبیرکل و شورای امنیت اعلام گردد که سخنگوی دولت عراق نیز در این خصوص اینگونه اظهار کرد که: «عراق آماده است قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را که در آن دستور آتش‌بس فوری داده شده است، بپذیرد، مشروط به اینکه ایران نیز اقدام مشابهی انجام دهد. تعهد عراق نسبت به این قطعنامه به پذیرش صریح و بدون قید و شرط آن توسط ایران بستگی دارد.»

اقدامات بین المللی

پس از صدور قطعنامه و اعلام موضع «نه رد و نه قبول» از سوی ایران، فشارهای بین المللی برای قبولاندن قطعنامه شدت گرفت، از جمله این فشارها، تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیمی بود که علیه ایران به عنوان طرفی که از پذیرش کامل قطعنامه خودداری کرده است به عمل می‌آمد. به عنوان مثال سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اینگونه به خبرنگاران اعلام می‌کرد که: «ایران تا روز جمعه فرصت دارد تا پاسخ قطعی به شورای امنیت بدهد… اگر جواب منفی باشد، واشنگتن به شورای امنیت فشار خواهد آورد تا از تحریم تسلیحاتی جهت اجرای دستور آتش‌بس حمایت کند.»

رونالد ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا با اشاره به حضور رئیس جمهوری وقت ایران در اجلاس مجمع عمومی سازمان گفت: «من از این فرصت استفاده می‌کنم و از ایشان می‌خواهم که صریحاً و بدون ابهام اعلام دارد که ایران قطعنامه مصوب شورای امنیت را که خواستار برقراری آتش‌بس در جنگ شده است قبول دارد یا نه…. در صورت منفی بودن پاسخ ایران، شورای امنیت راهی جز اعمال مجازات علیه ایران و وادار کردن این کشور به قبول قطعنامه ندارد.»

در مقابل تهدیدات فوق و نظایر آن، مواضع ایران تغییری ننمود. رئیس وقت مجلس شورای اسلامی جناب هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: «چنانچه شورای امنیت فعالیت خود را در جهت محکوم کردن متجاوز متمرکز کند، ایران آمادگی همکاری همه جانبه با شورای امنیت را خواهد داشت.»

پذیرش قطعنامه

با اصرار و ایستادگی ایران بر مواضع خود، سرانجام دبیرکل سازمان ملل پس از دیدار و مراجعت از دو کشور ایران و عراق، با ارائه طرحی جهت اجرای قطعنامه ۵۹۸ به مواضع و خواسته‌های ایران پاسخ مثبت داد که همین امر باعث پذیرش قطعنامه از سوی ایران شد. دبیرکل پس از مراجعت از تهران و بغداد طی نامه‌ای ۹ صفحه‌ای از دو کشور خواست که در اجرای قطعنامه ۵۹۸، آتش‌بس را برقرار نمایند. ایشان در این نامه، بر زمان اجرای آتش‌بس، عقب‌نشینی نیروها به مرزها، مبادله اسیران جنگی و تشکیل کمیسیون برای تعیین مسئولیت جنگی تاکید کرد که به خواسته‌های ایران نزدیک شد.

دلایل پذیرش ایران‌

مصلحت نظام جمهوری اسلامی در روزنامه اطلاعات پیام حضرت امام خمینی (ره) در پذیرش قطعنامه اینگونه آمده است: «ایشان ضمن تعبیر آوردن از پذیرش قطعنامه به نوشیدن جام زهر، آن‌را به خاطر مصلحت مورد پذیرش قرار دادند». شرایط بین المللی نامساعد، به نحوی که عراق با پذیرش کلیه قطعنامه‌های شورای امنیت داد صلح‌طلبی سر می‌داد و در مجامع بین المللی ایران را جنگ‌طلب معرفی می‌کرد، شرایط جدید و پیچیده در منطقه و حضور بی‌سابقه نیروهای نظامی آمریکا در منطقه، جدی شدن مسئله تحریم تسلیحاتی ایران به عنوان طرفی که قطعنامه ۵۹۸ را قبول نکرده است، کاربرد وسیع سلاح‌های شیمیایی توسط عراق و عکس‌العمل ضعیف مجامع بین المللی در این مورد و وجود نکات و عناصر مثبت در قطعنامه ۵۹۸ از دیگر دلایل پذیرش این قطعنامه بود.

امام خمینی (ره) در سالگرد کشتار حجاج بیت الله حرام به دست رژیم سعودی دو روز بعد از قبول قطعنامه در ۲۹ تیرماه ۱۳۶۷ نیز در پیامی به ملت ایران به تشریح دلایل مفصل تری از چرایی این تصمیم بزرگ پرداختند.

در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خون‌ها و شهادت‌ها و ایثارها چه شد. اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بی خبرند و نمی‌دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه‌ای وارد نمی‌سازد و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نمائیمدر بخشی از این پیام طولانی آمده است: «و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلاً خودداری می‌کنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم. و خدا می‌داند که اگر نبود انگیزه‌ای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی‌بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم. و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود.»

امام ادامه دادند: «من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهه‌های آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند، تشکر و قدردانی می‌کنم. و همه ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت می‌کنم. در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسئله را مطرح نمایند که ثمره خون‌ها و شهادت‌ها و ایثارها چه شد. اینها یقیناً از عوالم غیب و از فلسفه شهادت بی خبرند و نمی‌دانند کسی که فقط برای رضای خدا به جهاد رفته است و سر در طبق اخلاص و بندگی نهاده است حوادث زمان به جاودانگی و بقا و جایگاه رفیع آن لطمه‌ای وارد نمی‌سازد و ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نمائیم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است و خدا می‌داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملت‌ها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت‏ ‎‏مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند.»

ایشان اضافه کردند: «آری، دیروز روز امتحان الهی بود که گذشت و فردا امتحان دیگری است که پیش می‌آید و همه ما نیز روز محاسبه بزرگ‌تری را در پیش رو داریم. آنهایی که در این چند سالِ مبارزه و جنگ به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کرده اند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفته اند، و خسارت و زیان و ضرر بزرگی کرده اند که حسرت آن را در روز واپسین و در محاسبه حق خواهند کشید. که من مجدداً به همه مردم و مسؤولین عرض می‌کنم که حساب اینگونه افراد را از حساب مجاهدان در راه خدا جدا سازند؛ و نگذارند این مدعیان بی هنر امروز و قاعدین کوته نظر دیروز به صحنه‌ها برگردند.»

رهبر کبیر انقلاب اسلامی با بیان اینکه «من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‌کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد» فرمودند: «نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.»

امام‬ راحل خطاب به مردم کشورمان ادامه‬ دادند: «اکیداً به ملت عزیز ایران سفارش می‌کنم که هوشیار و مراقب باشید، قبول قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران به‏ ‎‏معنای حل مسئله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربه تبلیغات جهان‌خواران علیه ما کند شده است؛ ولی دورنمای حوادث را نمی‌توان به طور قطع و جدی پیش بینی نمود. و هنوز دشمن از شرارت‌ها دست برنداشته است؛ و چه بسا با بهانه جویی‌ها به همان شیوه‌های تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما باید برای دفع تجاوز احتمالی دشمن آماده و مهیا باشیم. و ملت ما هم نباید فعلاً مسئله را تمام شده بداند. البته ما رسماً اعلام می‌کنیم که هدف ما تاکتیک جدید در ادامه جنگ نیست. چه بسا دشمنان بخواهند با همین بهانه‌ها حملات خود را دنبال کنند. نیروهای نظامی ما هرگز نباید از کید و مکر دشمنان غافل بمانند. در هر شرایطی باید بنیه دفاعی کشور در بهترین وضعیت باشد.»

وی اضافه کردند: «مردم ما، که در طول سال‌های جنگ و مبارزه ابعاد کینه و قساوت و عداوت دشمنان خدا و خود را لمس کرده‌اند، باید خطر تهاجم جهانخواران در شیوه‌ها و شکل‌های مختلف را جدی‌تر بدانند. و فعلاً چون گذشته تمامی نظامیان، اعم از ارتش و سپاه و بسیج در جبهه‌ها برای دفاع در برابر شیطنت استکبار و عراق به مأموریت‌های خود ادامه دهند. در صورتی که این مرحله از حادثه انقلاب را با همان شکل خاص و مقررات مربوط به خود پشت سر گذاردیم برای بعد از آن و سازندگی کشور و سیاست کل نظام و انقلاب تذکراتی دارم که در وقت مناسب خواهم گفت. ولی در مقطع کنونی به طور جدّ از همه گویندگان و دست اندرکاران و مسؤولین کشور و مدیران رسانه‌ها و مطبوعات می‌خواهم که خود را از معرکه‌ها و معرکه آفرینی‌ها دور کنند؛ و مواظب باشند که ناخودآگاه آلت دست افکار و اندیشه‌های تند نگردند؛ و با سعه صدر در کنار یکدیگر مترصد اوضاع دشمنان باشند.»

ایشان فرمودند: «این روزها ممکن است بسیاری از افراد به خاطر احساسات و عواطف خود صحبت از چراها و بایدها و نبایدها کنند. هر چند این مسئله به خودی خود یک ارزش بسیار زیباست، اما اکنون وقت پرداختن به آن نیست. چه بسا آنهایی که تا دیروز در برابر این نظام جبهه گیری کرده بودند و فقط به خاطر سقوط نظام و حکومت جمهوری اسلامی ایران از صلح و صلح طلبی به ظاهر دم می‌زدند، امروز نیز با همان هدف سخنان فریبنده دیگری را مطرح نمایند؛ و جیره خواران استکبار، همان‌ها که تا دیروز در زیر‏ ‎‏نقاب دروغین صلح، خنجرشان را از پشت به قلب ملت فرو کرده بودند، امروز طرفدار جنگ شوند. و ملی‌گراهای بی فرهنگ برای از بین بردن خون شهدای عزیز و نابودی عزت و افتخار مردم، تبلیغات مسموم خویش را آغاز نمایند. که ان شاءالله ملت عزیز ما با بصیرت و هوشیاری جواب همه فتنه‌ها را خواهد داد.‏»

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی تاکید کردند: «من باز می‌گویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشنده‌تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم. و نکته‌ای که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه فقط مسؤولین کشور ایران به اتکای خود تصمیم گرفته‌اند. و کسی و کشوری در این امر مداخله نداشته است. در شرایط کنونی آنچه موجب امر شد تکلیف الهی ام بود. شما می‌دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود؛ و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشتم؛ و اگر آبرویی داشته ام با خدا معامله کرده ام.» امام (ره) خطاب به تشنگان جنگ و شهادت توصیه کردند: «بغض و کینه انقلابی تان را در سینه‌ها نگه دارید؛ با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید؛ و بدانید که پیروزی از آن شماست و تأکید می‌کنم که گمان نکنید که من در جریان کار جنگ و مسئولان آن نیستم مسؤولین مورد اعتماد من می‌باشند. آنها را از این تصمیمی که گرفته اند شماتت نکنید، که برای آنان نیز چنین پیشنهادی سخت و ناگوار بوده است. که ان شاءالله خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضایت خود فرماید.‏»

امام راحل فرمودند: «من باز می گویم که قبول این مسئله برای من از زهر کشنده‌تر است، ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم و نکته‌ای که تذکر آن لازم است این است که در قبول این قطعنامه فقط مسؤولین کشور ایران به اتکای خود تصمیم گرفته اند و کسی و کشوری در این امر مداخله نداشته است.» «مردم عزیز و شریف ایران، من فرد فرد شما را چون فرزندان خویش می‌دانم و شما می‌دانید که من به شما عشق می ورزم و شما را می‌شناسم، شما هم مرا می‌شناسید. در شرایط کنونی آنچه موجب امر شد تکلیف الهی‌ام بود.»

اعلام پذیرش قطعنامه برای افکار مردم، خصوصاً احساسات پاک و پر شور رزمندگان قابل توجیه نبود و در چنین اوضاع و احوال امام خمینی (ره) که تعیین کننده خط مشی دفاعی در طول هشت سال دفاع مقدس بود، تصمیم گرفت پس از اعلان پذیرش رسمی قطعنامه از سوی مسؤولین حرف آخر با مردم را در مورد جنگ نیز خود بزند.

استراتژی امام (ره) حفظ اسلام و مصالح مسلمین بود و برای دفاع از این استراتژی اگر دشمنان با ابزار نظامی به جنگ می‌آمدند، لزوماً باید با ابزار نظامی مقابله کرد و اگر با ابزارهای فرهنگی و سیاسی به میدان بیایند، باید از ابزار فرهنگی و شیوه‌های سیاسی مناسب استفاده کرد. امام خمینی (ره) با قبول قطعنامه، موقعیت نظام جمهوری اسلامی را در شرایط به‌وجود آمده حفظ کرد و پس از هشت سال مبارزه، دشمن را از اشغال حتی یک وجب خاک ایران نا امید کرد که در تاریخ جنگ‌ها بی سابقه است، لکن این تصمیم به منزله پایان مبارزه نبود، بلکه تغییر استراتژی و اتخاذ شیوه جدیدی از مبارزه در جبهه سیاسی بوده است.

در پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبری، گزیده‌ای از بیانات آیت‌الله خامنه‌ای در مورد قطعنامه ۵۹۸ در تاریخ ۱۳۸۸/۰۴/۲۳ آمده است:

کاسه شهد و شیرینی به جای کاسه زهر…

هر کسی در این ایام، اظهارات مخالفان ما را در دنیا گوش کرده یا خوانده باشد، می‌فهمد که دشمنان نظام ما، چه‌طور از عزت امروز جمهوری اسلامی، از ته دل ناراحتند. پیروزی ملت ایران، به کام اینها تلخ آمد. خدای متعال، همه‌ی کارها را با حساب انجام می‌دهد. یک روز بنده‌ی صالح خدا، آن انسان بزرگ و مخلص که هیچ‌چیز را برای خودش نمی‌خواست و همه کارها را برای خدا می‌کرد و همه چیز را برای او می‌خواست، در قضیه قطعنامه گفت: «کاسه‌ی زهر را نوشیدم.» این تلخی را او تحمل کرد؛ ولی خدای متعال به آن بنده صالح عوض داد و هنوز دو سال و اندی نگذشته کاسه شهد و شیرینی پیروزی را به ملتش چشاند و کامشان را شیرین کرد. آن فداکاری، این ثمره را داشت. «اللهم ما بنا من نعمه فمنک لا اله الا انت». همه چیز متعلق به او و به اراده اوست.

خصوصیت ملی مردم ایران

ما در جنگ فهمیدیم که ملت ما یک فرصت فوق‌العاده دارد؛ یک فرصت ملی و آن این است که مردم احساس مسئولیت دارند. مردم ایران این‌گونه‌اند. شاید همه مردم دنیا این‌طور نباشند. بعد از قضیه قبول قطعنامه، که دشمن فرصت طلبی می‌کرد و می‌خواست از موقعیت سو استفاده کند، ناگهان شما دیدید آن‌چنان جبهه‌ها پر شد که در طول جنگ، کمتر سابقه داشت، یا هیچ سابقه نداشت. بعد از قطعنامه، این‌گونه شد. قطعنامه را که قبول کردیم، عراق حمله کرد. مردم دیدند دشمن نارو می‌زند و فرصت طلبی می‌کند. ناگهان، همه احساس مسؤولیت کردند. نگفتند: «دیگر کار از کار گذشته است. می‌خواستند قبول نکنند! چرا امام قبول کرد؟!» می‌توانستند این‌گونه بگویند؛ اما نگفتند. این، یک خصوصیت ملی است و ما این را در جنگ می‌فهمیم؛ کمااین‌که در انقلاب می‌فهمیم و در دیگر قضایای بزرگ می‌فهمیم. هیچ صحنه‌ای مثل صحنه جنگ، برای گزارش خصوصیات یک ملت و همه چیزهایی که در گزاره تاریخی مورد نظر است، مناسب نیست.

پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود

قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به‌خاطر این فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشورْ مقابلِ رویِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمی‌کِشد و نمی‌تواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت.

پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید آمریکا نبود؛ به‌خاطر این نبود که آمریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون آمریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت می‌کرد. وانگهی؛ اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت می‌کردند، امام (رضوان‌اللَّه علیه) کسی نبود که رو برگرداند. بر نمی‌گشت! آن، یک مسأله داخلی بود؛ مسأله دیگری بود.

در تمام عمر ده ساله حیات مبارک امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) پس از پیروزی انقلاب، یک لحظه اتّفاق نیفتاد که او به خاطر سنگینیِ بارِ تهدیدِ دشمن، در هر بُعدی از ابعاد، دچار تردید شود. این، یعنی همان برخورداری از روحیه حسینی.

جنگ، تلفات دارد. جان یک انسان، برای امام خیلی عزیز بود. امام بزرگوار، گاهی برای انسانی که رنج می‌بُرد، اشک می‌ریخت و یا در چشمانش اشک جمع می‌شد! ما بارها این حالت را در امام مشاهده کرده بودیم. انسانی رحیم و عطوف، دارای دلی سرشار از محبّت و انسانیت بود. اما همین دل سرشار از محبّت، در مقابل تهدید شهرها به بمباران هوایی، پایش نلرزید و نلغزید. از راه برنگشت و عقب‌نشینی نکرد. همه دشمنان انقلاب در طول این ده سال، فهمیدند و تجربه کردند که امام را نمی‌شود ترساند. این، نعمت بسیار بزرگی است که دشمن احساس کند عنصری چون امام، با ترس و تهدید از میدان خارج نمی‌شود. امام، با منش و شخصیت درخشان خود، کاری کرد که همه در دنیا، این نکته را فهمیدند. فهمیدند که این مرد را از میدان نمی‌شود خارج کرد؛ تهدید نمی‌شود کرد؛ با فشار و با تهدیدهای عملی هم نمی‌شود او را از راه خود منصرف کرد. لذا مجبور شدند خودشان را با انقلاب تطبیق دهند.

دلیل رد قطعنامه‌ اول

جنگ را چه کسی به وجود آورد؟ نمی‌شود گفت جنگ را فقط عراق به وجود آورد. همه قرائن از اول کار نشان می‌داد که استکبار پشت سر عراق است؛ او را کمک نظامی کردند؛ از لحاظ تبلیغاتی به او کمک کردند و شورای امنیت را در خدمت متجاوز قرار دادند. با این‌که جنگ به این اهمیت در این نقطه حساس واقع شده بود، اما روزهایی گذشت که سازمان ملل در آن روزها، هیچ عکس‌العملی نشان نداد؛ این عادی نیست. در حمله عراق به کویت، بعد از چند ساعت شورای امنیت موضع‌گیری کرد؛ اما در حمله عراق به ایران، تا وقتی که تانک‌های عراقی پیشروی می‌کردند، شورای امنیت ساکت و تماشاچی نشست؛ بعد از آن‌که هزاران کیلومتر را تصرف کرده بودند، شورای امنیت یک کلمه حرف زد، که آن هم تقبیح تجاوز نبود؛ عراق را ملامت نکرد که چرا تجاوز کرده و جنگ را شروع کرده است؛ به دو طرف گفت که حالا بیایید دست از جنگ بکشید و آتش‌بس کنید! یعنی در حقیقت، تثبیت عراق در اراضی اشغالی ما. البته ما قبول نکردیم و آن قطعنامه را رد کردیم.

تکلیف و مصلحت اسلام این است

می‌بینید آنچه که امام می‌کند در دل‌ها جا باز می‌کند این مردمی که هشت سال گفته بودند جنگ جنگ، امام عزیزمان آن وقتی که مصلحت دانست قطعنامه را قبول کرد گفت نه آتش‌بس، ملاحظه نکرد که حالا من هفته‌ی قبل یا ده روز قبل یا یک ماه قبل، خود من چی گفتم نه تکلیف این است مصلحت اسلام این است

می‌بینید آنچه که امام می‌کند در دل‌ها جا باز می‌کند این مردمی که هشت سال گفته بودند جنگ جنگ، امام عزیزمان آن وقتی که مصلحت دانست قطعنامه را قبول کرد گفت نه آتش‌بس، ملاحظه نکرد که حالا من هفته قبل یا ده روز قبل یا یک ماه قبل، خود من چی گفتم نه تکلیف این است مصلحت اسلام این است، کی چه خواهد گفت برای امام مطرح نیست و چون برای خدا کار می‌کند خدا هم برای او همه مقدمات را فراهم می‌آورد، «من کان لله کان الله له» دل‌های مردم مجذوب سخن امام می‌شود همان مردمی که تا دیروز شعار می‌دادند به جنگ جنگ آنچنان صداقت و صراحت و خلوص امام در دل‌های آنها کارگر می‌شود که آنها بر می‌گردند راهپیمایی می‌کنند شعار می‌دهند که نخیر امروز باید آتش‌بس باشد؛ این نشانه خلوص است.

قبول قطعنامه‌ ۵۹۸، توطئه‌ی دشمن را برگرداند

این قطعنامه که زیر فشار سهمگین رزمندگان اسلام بر پیکر دشمن صادر شد، سندی است که شعار دفاع مقدس ما در آن تأمین گردیده بود و اجرای کامل آن، دشمن را به شکست قطعی می‌رسانید و لذا هرگز جمهوری اسلامی آن را رد نکرد. آنچه برای ایران اسلامی مطرح و موجب عدم شتاب در قبول آن می‌شد، اصرار بر تنبیه متجاوز به قدر کافی در میدان‌های نبرد و نیز بی‌اعتمادی در اجرای میثاق‌های بین‌المللی توسط قدرت‌های بزرگ بود.

از صدور قطعنامه تا قبول رسمی آن از سوی جمهوری اسلامی، دنیا شاهد سنگین‌ترین ضربات نیروهای اسلام بر دشمن و فتوحات بزرگ رزمندگان ما بر دشمن در جبهه‌های جنگ از سویی و فشارهای همه جانبه از سوی حامیان رژیم عراق علیه ایران اسلامی از سوی دیگر بود. حصر اقتصادی، حمله به تأسیسات ما در خلیج فارس و تمرکز بی‌سابقه‌ی نیروهای نظامی آمریکا و ناتو در اطراف مرزهای آبی و هوایی و حتّی تجاوز به آنها، بخشی از این فشارها بود؛ به طوری که تقریباً هیچ فشار ممکن باقی نماند، مگر آن‌که بر ملت ایران وارد شد و رژیم آمریکا تقریباً به‌طور مستقیم وارد صحنه شد. تهدیدها، بمباران‌های وسیع شیمیایی و جنایت حمله به شهرها و هواپیمای مسافربری و کشتی غیرنظامی و اثبات این‌که استکبار در حمایت از عراق آمادگی برای دست یازیدن به هر جنایتی دارد، بخشی از حوادث این دوران است و جا دارد در موقع مقتضی، این حقایق هشداردهنده برای ملت ایران شکافته و بر ملأ گردد.

قبول قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی و رهبر عظیم‌الشّأن فقید آن، توطئه وسیع دشمن را بار دیگر با هدایت الهی به خود او برگرداند و دشمن را که تحت شعار صلح‌طلبی، به هر جنایتی دست می‌زد، خلع شعار کرد. شاید مشیت الهی بر این بود که با قبول قطعنامه، حقانیت جمهوری اسلامی بیش از پیش در جهان آشکار شود و ملت ایران به هدف‌های اساسی خود در سطح بین‌المللی نزدیکتر گردد.

با این ابتکار جمهوری اسلامی، دشمن در دو راهی شکست قرار گرفت: اگر اجرا شود، ایران اسلامی به خواسته‌های خود رسیده است و اگر اجرا نشود، داعیه همیشگی جمهوری اسلامی مبنی بر لزوم قطع ریشه تجاوز و رابطه میان تجاوزِ عراق و حاکمیت سلطه در جهان و این‌که رژیم عراق در ادعای صلح‌طلبی صداقت نداشته است، به اثبات می‌رسد و بی‌اعتمادی به قرارهای ساخته قدرتها که جمهوری اسلامی همواره مدعی آن بوده است، در میان ملت‌ها رایج خواهد شد و آنها را بر تکیه فقط به نیروی خویش، تشویق خواهد کرد.

حکام سبک‌سر عراق که در طول جنگ عملاً نشان داده‌اند از تشخیص مصالح عاجزند، این بار نیز زیان‌بارترین راه را گزیدند؛ یعنی ابتدا با حمله به ایران و ندیده گرفتن شعارهای خود در قبول قطعنامه، بی‌اعتباری سخن و عمل خود را به دیرباورترین اشخاص هم ثابت کردند و البته وقتی با حضور بی‌نظیر رزمندگان در جبهه، مجبور به عقب‌نشینی در بخش عظیمی از مرزها شدند، یک بار دیگر آزموده را آزمودند. با تعلل در اجرای قطعنامه، باز هم اقدامی دیگر در جهت عکس منافع سیاسی و اقتصادی و نظامی و حیثیتی خود انجام دادند و جهالت و آزمندی خود را به اثبات رساندند.

نگهداشتن بخشی از اراضی ایران اسلامی که عمدتاً دزدانه و پس از آتش‌بس تصرف شده، به قیمت تعطیل قطعنامه‌ایی که مدت‌ها دم از اجرای آن می‌زده‌اند، جز نکبت و پشیمانی، چیزی برای آنها به ارمغان نخواهد آورد و این حیله شیطانی نیز به خود آنان بر خواهد گشت: «ولایحیق المکر السّیئی الّا باهله». آنان دیر یا زود، مجبور به تخلیه این اراضی خواهند شد و همه می‌دانند که ایران انقلابی، حضور متجاوز غاصب پلید را در مرزهای خود، زمان درازی تحمل نخواهد کرد و به طور حتم خسارتی که در این مرحله نصیب متجاوز و منطقه خواهد شد، مانند گذشته خسارتی سنگین خواهد بود. اگر یک سال پیش، صدام به اجرای قطعنامه تن داده بود، اینک اسرا برگشته، اروند لایروبی شده و صلح مستقر گردیده و پیشرفت بازسازی‌ها چشمگیر بود. آنچه از تعلل رژیم عراق در عمل به قطعنامه، تا کنون بر دو کشور وارد شده، و آنچه از این پس وارد شود، مسؤولیتش بر دوش رژیم عراق و شخص صدام است.

سقوط صدام

محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در روایت خود از قطعنامه ۵۹۸ آورده است: «قطعنامه ۵۹۸ در پی پیروزی‌های رزمندگان اسلام و آزادسازی بخش‌هایی از خاک عراق صادر شد. پس از مدتی دشمن بعثی با حمایت‌های گسترده قدرت‌های بزرگ، سرزمین‌های آزادشده را باز پس گرفت و به مرزهای بین‌المللی رسید.

در چنین شرایطی حضرت امام (ره) قطع‌نامه را پذیرفتند لکن صدام از پذیرش آن سر باز زد و ارتش بعثی با هجوم به مناطق غرب و جنوب، خرمشهر را محاصره کرد و به ۳۰ کیلومتری کرمانشاه رسید. رزمندگان اسلام به حول و قوه الهی طی چند روز درگیری سخت در دو عملیات سرنوشت و مرصاد، دشمن را تا مرزها عقب راندند و قصد ورود به خاک عراق را داشتند که با فرمان حضرت امام (ره) متوقف شدند. در چنین شرایطی صدام قطع نامه را پذیرفت و جنگ به پایان رسید.

به محض اینکه امام قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت، به من وقت ملاقات ندادند. آقای هاشمی با من تماس گرفت که مصاحبه‌ای انجام دهم و قطعنامه را تأیید کنم. من نیز در مصاحبه گفتم، اکنون که مسؤولان کشور به نتیجه رسیدند جنگ را پایان دهند، ما هم تابع امام هستیم. قطعنامه جنگ را به داخل عراق برد. در غیر این صورت درگیر منازعه طولانی مدتی می‌شدیم.

پیشنهادهای آقای هاشمی و روحانی، خیلی خطرناک بود. آنها از همان سال‌های ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۷ مرتب درباره صلح با صدام صحبت می‌کردند. اگر پیش از قطعنامه ۵۹۸ آتش‌بس را می‌پذیرفتیم، شرایط بدتری حاصل می‌شد و چه بسا ایران را نیز از دست می‌دادیم.

پیش‌بینی ایشان مبنی بر اینکه با ورود ما به بغداد، آمریکایی‌ها آمادگی دارند در ایران مستقیم مداخله کنند، درست بود و اسناد جدید نیز این مسأله را نشان می‌دهد. ولی اگر دفاع را ادامه نمی‌دادیم، شکست سختی می‌خوردیم. با مقاومت در برابر عراق بود که در نهایت ما توانستیم جنگ را به خودشان برگردانیم. اختلافی که در عراق پیش آمد، نتیجه مقاومت ما بود… شعارهای امام درباره سقوط صدام نیز به تحقق پیوست. بعد از پذیرش قطعنامه صدام با دست خالی به عقب رانده شد و به کویت حمله کرد.»

انتهای پیام/

منبع